- ماهر شدن (شُ دَ)
حاذق و کاردان شدن. در تداول عامه، زیر چاق شدن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : نباله، ماهر شدن به کاری. (تاج المصادر بیهقی). عج ّ، نیک ماهر شدن در فنون رکوب. (منتهی الارب). و رجوع به ماهر و ماهر گردیدن شود
معنی ماهر شدن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آشکار شدن نمایان گشتن، سهیستن پیدا گشتن وغستن هوختن هوخیدن در جمع آفتابی شدن ظاهر گردیدن بنگرید به ظاهر شدن
پاک شدن، پاکیزه شدن، تمیز شدن، نظیف شدن
متضاد: نجس شدن، کثیف شدن، ناپاک شدن، طیب شدن، بری از گناه شدن
متضاد: نجس شدن، کثیف شدن، ناپاک شدن، طیب شدن، بری از گناه شدن
